نوشته شده توسط : محمد اربابی

نقدی بر شكل معاصر تروريسم رواني

انقلابهاي رنگين " در واقع شكل معاصر تروريسم رواني در ابعاد بين المللي مي باشند. بدون ترديد در سناريوي "انقلابهاي رنگين " مهمترين نقش در وهله اول بر عهده تامين مالي بين المللي اين كودتا ها است تا تهيه طرحهاي دقيق. در نتيجه اين تامين مالي شبكه اي از فساد مالي ضد نظام ملي ايجاد مي شود كه شامل تجار تازه بدوران رسيده، افراد علاقه مند و ذي نفع از بين اقليتهاي غربگرا، مقامات دولتي، نظامي و انتظامي مي باشند. همچنين تيمي از روزنامه نگاران ايجاد و تربيت مي شود كه بخوبي تامين مالي شده اند و همچنين جواناني كه در نتيجه نااراميها به پول زيادي دست پيدا مي كنند جذب اجراي اين سناريوها مي شود. براي مثال "سخنرانيهاي عمومي، نامه هاي ارسالي در حمايت و در انتقاد و اعتراض كه توسط افراد نامدار و مشخص نوشته و امضاء شده باشند، انجام اقدامات هدف مند در رسانه ها، اهانت به آرامگاهها و مقدسات، بي اعتبار كردن دولت حاكم، ايجاد توهم در خصوص آزادي مطبوعات، بحث و جدل در خصوص مسائل ملي، اعتصابات گسترده، انسداد راه هاي ارتباطي زميني و ريلي و غيره، كارشكني مخفي كارمندان و مقامات دولتي، استفاده از رنگهاي نمادين در تظاهرات گسترده، ايجاد لابيهاي گروهي، برگزاري شبه انتخابات، بي ثباتي سيستم مالي و پولي " نمونه هاي از آنها هستند. همچنين مواردي مانند: ايجاد تعداد زيادي از سازمانها و موسسات اجتماعي و مدافع حقوق بشر، ايجاد افكار عمومي منفي، ايجاد نهادهاي اجتماعي جايگزين نهادهاي موجود دولتي و تحصيل تابعيت دوگانه و ايجاد دولت سايه و موازي. بعد از كودتاي رنگين اوكراين اسم "جين شارپ " آمريكايي موسس يكي از نخستين مراكز خصوصي بين المللي در آمريكا در زمنيه "مناقشات بدون خشونت " معروف شد. بتدريج اصطلاح "مناقشات بدون خشونت " به يك پوششي تبديل شد براي نامگذاري اقدامات سازماندهي شده در راستاي تغيير رژيم در كشور مشخصي كه در حوزه منافع ژئوپليتيك  قرار مي گرفت. با بررسي فعاليت موسسات باصطلاح غير دولتي و مستقل مثل مركز جين شارپ براحتي مي توان به نقشه ها و سناريوهاي نه چندان پيچيده اي كه كارگردانان غربي "انقلابهاي رنگين " بر اساس آنها عمل مي كنند پي برد . . . . . . . . .

ادامه در صفحه بعدی

نويسنده : حامد محقق

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 159

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

نقدی بر سراب اصلاحات

مدتی که من تو يکی از همين کشورهای کمونيستی اقامت داشتم  ميديدم کمونيستها با بی دينی سر خودشون رو کلاه  ميزارند ولی اين اصلاح طلب هاسر خدا رو هم ميخوان کلاه بزارند.اين کمونيستهای لائیك‌ها  صداقتشون از اين اصلاح طلب ها بيشتر بود .او نها اصل قضيه رو که اسلام بود کنار گذاشتند و اين همه مقدمه چينی  مثل اين اصلاح طلب ها نمکردند.انقلاب اسلامی ایران، یكی از مهمترین حوادث جهان در  قرن بیستم بود كه از آن  ۲  مهم  برجای مانده :
اول، تاسیس یك نظام سیاسی و مدنی براساس عقلانیت اسلامی كه به نام جمهوری اسلامی ايران خوانده می‌شود؛. و دوم، "بیداری اسلامی " در دنیای اسلام و در میان امت اسلامی انقلاب اسلامی این امكان را برای ما ملت ایران بوجود آورد كه بنای یك نظم مدنی ـ سیاسی مبتنی بر تفكر اسلامی و غیرسكولار را به عهده بگیریم و وارد تجربه ای بشویم كه هیچ ملتی امروز امكان آن را ندارد.بايد بگم که جريان اصلاحا ت هم اين وسط که زياد اين قضايا خوشايندش نبود که در تفسير آينده عرض ميکنم چرا...، برای پیشبرد مقاصد خود كه همانا تغییر نظام اسلامی به یك نظام سكولار با نمای اسلامی است، انواع ترفندها را تاكنون به كار گرفته است. بحث "نواندیشی دینی " كه عملا سیاسی كاری با لايه شکسته است، یكی از این موارد می باشد. فریب دیگر "ژست مدرنیته " است .اگر ادبیات تبلیغاتی آنان را مرور نمایید می بینید كه مملو است از بحث و شعار "گذار از سنت به مدرنیته ". سنت در اصطلاح به كار رفته، همان است كه جامعه شناسان از قرن نوزدهم عمدتا به كار بردند.حضرات اصلاح طلب در نوشتارهای تبلیغی خود صحبت از معنویت و اخلاق می كنند اما چه اخلاقی؟ اخلاق سكولار!حضرات اصلاح طلب با الفاظ بازی می نمایند و در انتها چیزی عرضه نمی‌شود.اخلاق متكی به قرآن،  از  اخلاق سكولار، جداست.جریان اصلاحات، برای دستیابی به اهداف خود، رفتار نفاق آلود را را مجاز می داند. لذا عین تمام هنجارهای رفتاری منافقانه در حركات و مواضع آنان دیده می شود.تنازل "وجود " به سطح "مادّی " كه پیام سكولاریزم است، حتی درتوجیه روابط  مادّی هم كوتاهی دارد تا چه رسد به عوالم روحی !!!!!

                               حالا شما خود قضاوت کنيد

                                 نويسنده : حامد محقق

 

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 173

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

!!!خريد و فروش حور العين

  وهابيت و جاهليت ۲ 

 يحيي الناقد:حور العيني از خدا به چهار هزار ختم قرآن خريدم ، در پايان آخرين ختم صداي حور العيني بگوشم رسيد که مي گفت: تو به عهدت وفا کردي من همان حور العيني هستم که مرا از خدا     خريده اي

   !!!خداى وهابيت غير از ريش و عورت همه چيز دارد         

ابو بكرابن عربى مى گويد:فردى كه مورد وثوق من بود نقل كرد كه ابو يعلى، (امام و پيشواى ابن تيميه) مى گويد: در باره خدا هر عضوى را جز ريش و عورت اثبات خواهم كرد!!!
 

در توضيح و نقد اين داستان من هيچ سخني نمي گويم شما خواننده محترم خود قضاوت کنيد


 

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 130

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

                              وهابيت و جاهليت 

۱) خداى وهابيت مى خندد !!!

ابن تيميه در رساله «عقيدة الحمويّة» مى نويسد: خداوند مى خندد، و روز قيامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى كند!!!     مجموعة الرسائل الكبرى، رساله يازدهم: 451

۲) خداى وهابيت از عرش به زير مى آيد !!!

ابن تيميه مى گويد: خداوند هر شب هر طور كه بخواهد به آسمان دنيا فرود مى آيد،خدا اين كار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.!!!

خداى وهابيت نمى تواند همه جا باشد !!!

وهابیت : هر كس معتقد باشد كه خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، بايد به چنين فردى با دليل ثابت كرد كه خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان مى باشد، و اگر نپذيرفت او كافر و مرتدّ و خارج از اسلام است !!!

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 140

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

فرقه جعلی و بی ریشه وهابیت

يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم والله متمُّ نورهِ ولو كره الكافرون 
در دورانی که فرقه جعلی و بی ریشه وهابیت با در دست داشتن امکانات وسیع تبلیغاتی و سرمایه های کلان بنگاه های انگلیسی و صهیونیستی دست به تبلیغات وسیع و بی پایه علیه شیعیان می زند و در این راه از هر تلاشی( از توزیع کتب و دفترچه های دروغین تا ضرب و شتم شیعیان) فروگزار نمی کند، بر آنم تا با روشنگری در این زمینه گوشه ای از غبار مظلومیتی که بر چهره مذهبم نشسته است فروبنشانم.

از محمد بن سعد نقل شده است:

«از پدرم سعد بن ابی وقاص پرسیدم: آیا ابوبکر اولین مسلمان است؟

گفت: نه! قبل از او پنجاه نفر اسلام آوردند.

 طبری، محمد بن جریر271/3 حوادث سال 23 هجری

پیامبر اعظم(ص) فرمودند:

«اگر ایمان علی با ایمان امت مقایسه شود، ایمان او بر ایمان تمام امت تا روز قیامت برتری دارد.»

مناقب، ابن مغازلی ص289 ح 330

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 110

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

پینوكیوی سبز

   دروغ كه حناق نیست، مخصوصاً اگر طرف، حجت الامسال  كدیور باشد  

محسن كدیور عضو حلقه راه اندازی شده توسط مهاجرانی كه مدتی است می كوشد پوستین وارونه بر تن فتنه سبز كند و حیثیت از دست رفته این جریان در زمینه همسویی با آمریكا و رژیم صهیونیستی را احیا نماید، اخیراً با تحریف شعار آشوبگران مدعی شد: سبزها شعارشان هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران بود!
كدیور : «ما اولویت اولمون، این را هم موسوی ذكر كرده و دیگر رهبران جنبش و مردم در خیابان های ایران فریاد زدند كه هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران. این شعار اصلی مخالفان بود، نه مسایل دیگر»!!!

اقدام ناشیانه كدیور در واقع تلاشی بود برای كتمان ساختارشكنی نفاق جدید و كتمان همراهی آشوبگران با آمریكا و رژیم صهیونیستی در تظاهرات روز جهانی قدس، 13 آبان و 16 آذر سال گذشته. جریان مذكور در آن تظاهرات به مخالفت با دفاع از آرمان فلسطین پرداخت و همزمان شعار جمهوری ایرانی سر داد. آنها روی كلمه اسلامی و همچنین شعارهای مرگ بر آمریكا و اسرائیل خط كشیده بودند.

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 100

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

مشرف اصفهانی، در دربار سلاطین صفوی، مباشر معاملات دیوانی بود و طبع شوخی داشت. زمانی مدعی شد که پنج مثنوی هم‌وزن خمسه نظامی منظوم می‌کند آن چنان که حتی یک بیت با معنی در آنها یافت نشود. یکی از رجال صفوی مقرر کرد که اگر از عهده برآید، به ازای هر بیت، یک مثقال نقره بگیرد و به ازای هر بیت بامعنی دندانی از او بر کنند و بر مغزش کوبند. چنین کرد و بر سه بیت او معنی بستند و سه دندانش را برکندند و بر سرش کوفتند. گفته‌اند آن سه بیت اینها بودند:
اگر عاقلی بخیه بر مو نزن
بجز پنبه بر نعل آهو مزن!

سوی مطبخ افکن ره کوچه را
منه در بغل آش آلوچه را!

که نعل از تحمل مربا شود
به صبر آسیا کهنه حلوا شود!
یک بیت دیگر نیز از مثنوی‌های او شهره خاص و عام است:
ز افسار زنبور و شلوار ببر
قفس می‌توان ساخت اما به صبر

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 574

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

و آن گاه ساعت هفت
            ساعت رفت
و روز
 در برابر من گشوده می‌شود؛ گشوده
                         بیهوده و باهوده
و روز
ایستاده مانند پلّکان
              در گذر از من
                  در  گذر از ایوان
                       در گذر از خیابان

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 122

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

پایین که پریدم
من بودم و همسرم که هنوز از من سیب می‌خواست
سیب سیب سیب
سیب نطفه‌های پس از این
یادم نیست


از کشتی تا کوه طوفان بود
انسان بود و حیوان بود
جفت جفت
جفت جفت
یادم نیست

سوار قالیچه بودم یا باد؟
تخت داشتم یا رخت‌هایم مرا می‌بردند؟
انگشترم به دست خودم بود یا نبود؟
یادم نیست



تعبیر خواب من
فرزند بود یا گوسفند؟
جمرات بود یا عرفات؟
یادم نیست


دریا بود یا درخت؟
تکلم من تبسم او بود یا تبسم من تکلم او؟
ماری می‌رفت یا گوساله‌ای آواز پر جبرئیل داشت؟
یادم نیست


آن مرده‌های زنده
آن سبدها که پر از ماهی و نان می‌شد
آن زن که پاهای مرا شست با گیسوان بافته‌اش
یادم نیست


خواندم
ماه از نوک انگشت من شکست
می‌دید که می‌رفتم بالا بالا بالا یا نمی‌دید؟
دستم به دست‌های خدا می‌رسید یا نمی‌رسید؟
یادم نیست

اما یادم است
شکلات بود
نور بود و توپ کوچک من بود
ترقه بود
دوستانم در باران می‌آمدند
و پدر در باران دور و دورتر می‌شد.

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 97

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد اربابی

 

من نبودم

ستاره‌ها آمدند و ستاره‌ها نیامدند

شب شد و شب نشد

صبح شد

خنک شد

طبیعت در دهان یک کلاغ مزمزه شد

گل‌ها در آفتاب سخن گفتند

جهان ساقه ساقه شد

و دایناسورها غزل انقراض را خواندند

و من نبودم

من اصلاً نبودم

من فقط وقتی بودم

              که دست‌های تو را بیشتر دوست داشتم

كلیك كنید

:: بازدید از این مطلب : 74

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1389 | نظرات ()